کد مطلب:212870 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:44

دیدار خدا به چشم سر
به هشام بن حكم نسبت داده اند كه قائل به جواز دیدار خدا با چشم سر بوده است. گر چه اشاعره دیدار خدا را تجویز می نمایند و بر فرض صحت این نسبت، هشام تنها نیست؛ و لیكن فقها و متكلمان شیعه امامیه و اكثر معتزله به اتفاق قائل به محال بودن دیدار از خدا با چشم می باشند؛ و قرآن كریم، و اخبار متواتره، عقیده فقها و متكلمان امامیه را تأیید می كند. [1] .

دفاع

این نسبت هم مانند سایر نسبت ها از طریق موثقی ثابت نشده بلكه از جمله اتهاماتی است كه دشمنان هشام بن حكم در مقام طعن بر وی بدو نسبت داده اند [2] و ممكن است



[ صفحه 455]



كه این اتهام متكی به استنباط گویندگان باشد نه اینكه از خود هشام بن حكم شنیده باشند. و سند این استنباط عبارت از گفتاری است كه هشام در مقام مناظره گفته است: «جسم لا كالاجسام». و از این گفتارش چنین استنباط كرده اند كه چون هشام عقیده به تجسم دارد پس معتقد به جواز دیدار خدا هم می باشد. [3] .

و بر فرض این كه این نسبت هم صحیح و واقعا هشام بن حكم چنین عقیده ای را اظهار كرده باشد از توابع قول به تجسم است كه از آن عقیده بعد از استبصار و تشرف به مكتب ولایت عدول كرده است. [4] .


[1] «لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار و هو اللطيف الخبير» (سوره انعام، آيه 103)، خدا را هيچ چشمي يدرك ننمايد، و حال آنكه او همه بينندگان را مشاهده مي كند، و او لطيف و نامرئي و به همه چيز خلق عالم آگاه است.

- در كتاب فصول المختاره (ص 286) است كه شيخ مفيد فرموده: نفي رؤيت خداوند عزوجل با چشم، چيزي است كه فقها و متكلمين اماميه جملگي بر آن اجماع دارند، و دلائل بر آن از صادقين (ع) منقول است.

- علامه مجلسي در بحارالانوار، ج 4، باب نفي رؤيت، ص 61، اجماع شيعه بر محال مطلق بودن رؤيت خداوند را تذكر داده است.

[2] هشام بن الحكم نه تنها قائل به جواز رؤيت خداوند نيست، بلكه او استدلال بر نفي رؤيت نموده است: مرحوم كليني در اصول كافي، باب ابطال رؤيت خداوند، پس از ذكر يازده حديث از ائمه (ع) در نفي رؤيت، استدلال هشام بن حكم بر اينكه درك اشياء با دو وسيله حواس و قلب ممكن است، و با اين دو وسيله چيزي جز مخلوقات قابل درك نيست و خداوند بزرگتر از آن است كه به خلقش شبيه باشد (تعالي الله ان يشبهه خلقه) و درك شود، را آورده است (مشروح گفتار هشام در اصول كافي، ج 1، ص 77).

[3] هشام بن الحكم، استاد عبدالله نعمه، ص 148.

[4] هشام بن الحكم، مرحوم آقاي صفائي، فصل 16، بخش اول (دفاع از هشام بن الحكم) از ص 69 تا ص 85.